بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ - إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ

عدم عدالت جنسیتی، چالش بزرگ انسان معاصر و مهمترین علت آن ، بیشتر بودن 20 درصدی زنان بالغ از مردان بالغ است و تغییر فرهنگ انسان ، از تک همسری محض ، به سمت تعدد زوجات محدود مردان توانا، باعث تغییر این نابرابری و راهکار بازسازی ارزش ،وقار و قدرت جنس زن است.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ - إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ

  • عدم عدالت جنسیتی، چالش بزرگ انسان معاصر و مهمترین علت آن ، بیشتر بودن 20 درصدی زنان بالغ از مردان بالغ است و تغییر فرهنگ انسان ، از تک همسری محض ، به سمت تعدد زوجات محدود مردان توانا، باعث تغییر این نابرابری و راهکار بازسازی ارزش ،وقار و قدرت جنس زن است.

  • بسم الله الرحمن الرحیم

    بطور متوسط در جهان ، زنان از مردان 5 سال زودتر بالغ می شوند (مردان 5 سال دیرتر ازدواج می کنند) و زنان 4/5 سال بیشتر عمر می کنند و این یعنی ، زنان بالغ حدود 20 درصد از مردان بالغ بیشترند وبدین جهت در قدرت انتخاب همسر و چانه زنی در تعاملات اجتماعی با مردان ،در نقطه ضعف قرار دارند.ترویج فرهنگ چند همسری محدود مردان منجر به کم شدن تعداد زنان بالغ و در نتیجه افزایش ارزش زن و در نهایت ،جامعه ای با قدرت برابر جنسیتی و سرعت شایسته تعالی انسان خواهد شد.
    در ساختار طبیعت ، طوفان ، سیل وبیماری همه گیر ، نتیجه قوانین آن است ، این نتیجه ، چه خواصی برای جهان داشته باشد و یا نداشته باشد ، برای حرکت ما انسانها موانعی ایجاد می کند.
    ما ناگزیریم در این طبیعت زندگی کرده و در همین شرایط تعالی یابیم و برای مشکلات حاصل از طوفان و سیل چاره بیاندیشیم و تمهید کنیم.
    شاید نتوان بین مفاهیم طبیعت و عدالت نقطه مشترکی جز استعداد رسیدن به عدالت یافت ، مثلا اگر تک تک ما انسانها تنها به فکر خود باشیم و درک نکنیم که رفع مشکلات و زنده ماندن دیگران در بلایای طبیعی به بزرگ شدن اجتماع و به قدرت و سرعت تعالی آن منتج شده و به نفع همه است ، قوانین طبیعت منجر به بی عدالتی می شود و بلایا به گروهی از انسانها لطمه ای بیشتری می زند.
    این لطمه ، به سرعت تعالی همه افراد اجتماع ضرر می زند و حتی ممکن است به عقب افتادگی کل جامعه از نقطه بایسته بیانجامد.
    طبیعت ، قدرت فیزیکی جنس زن را کمتر از مرد و تعداد بالغ آنها را از مردان بیشتر قرار داده است و این، زمینه ایست برای اجحاف و بی عدالتی نسبت به زنان (دربازار رقابت برخورداری از زندگی ، زنان به علت توانایی جسمی کمتر ، برای زندگی مستقل از خانواده ، مشکلات بیشتری نسبت به مردان دارند و از طرفی در جهان کنونی ، اگر همه مردان بالغ با یک زن ازدواج کنند ، برای بیش از 350 میلیون زن بالغ، گزینه ای برای داشتن شوهر و فرزند وجود نخواهد داشت)
    چنانچه برای این مشکل اجتماعی (بلای طبیعی) تمهیدی نکنیم ، فعالیت یکی از تأثیرگذارترین عناصر پیشرفت انسان ، ضعیف ، حذف و یا در نقطه مقابل تعالی آن قرار می گیرد و جوامع انسانی کنونی در یکی از این سه وضعیت قرار دارند.
    تبلیغات
    Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
    نویسندگان
    کلمات کلیدی

    ض

    مطالب کوتاه

    ض

    ۱۷ مطلب در آذر ۱۳۹۸ ثبت شده است

    سلام

    طبع گرم و طبع سرد جنسی

    چنانچه بتوان زیاد بودن تعداد دفعات  اشتهای  چنسی  در  واحدی  از زمان را طبع گرم و کم بودن آنرا طبع  سرد جنسی نامید  

    جدای از اینکه در بحث گرمتر بودن یا نبودن طبع مردان نسبت به  زنان ، حق با کدام  نظر است - که البته گرمتر بودن طبع مردان مستدل تر است -  اگر بتوانیم افراد جامعه  را به  سه دستۀ طبع گرم ، معمولی و سرد جنسی تقسیم بندی کنیم ، بایستی برای دستۀ طبع گرم چاره اندیشی شود تا حرارت زیاد آنها موجب معضلات اجتماعی نشود.

    امروزه در آشفتگی انتخاب همسر ، کمتر ممکن است اتفاق بیفتد که یک زن و مرد طبع گرم ، برای ازدواج به هم برسند ، زیرا به خاطر محدودیت شوهر ، زنان طبع گرم به اولین خواستگاران جدی خود جواب مثبت داده و بدون توجه به هماهنگی  طبع خود با وی ، منتظر شانس بهتر از این نمی مانند که البته موجبات یک عمر فشار تفاوت طبع را برای خود و همسرشان فراهم می  کنند.

    در فرض استقرار فرهنگ چند همسری مردان  و کم  شدن تعداد  زنان  آماده ازدواج ، از طرفی مشکل مردان دارای طبع گرم بوسیله اقدام به تعدد  زوجات حل شده و جامعه از فشار آنها بیشتر در امان  است و از  طرف دیگر  ، زنان ،هنگام ازدواج قدرت  انتخاب  بیشتری  دارند و یقینا هماهنگ بودن روحیات خواستگار بیشتر مورد بررسی قرار خواهد گرفت و همچنین سخت تر شدن دسترسی مردان به زنان موقت ، گرمی  طبع  مردان برای همسرانشان را بهتر نگه داری می کند. 

     

    سلام

    یکی دو هووی آشکار و قابل کنترل بهتر از دهها و صدها پنهان است

    امروزه بسیاری از مردانی که طبع پرحرارتی دارند ، به خاطر مقاومت فرهنگی جامعه ، مجبور به پنهان کاری در ارتباط با زنان دیگر می شوند و در این وضعیت بدون نظارت ، غالبا از خط اخلاق خارج شده و به اینکار و تنوع طلبی گسترده عادات می کنند و ممکن است به بیماری های جسمی خطرناک نیز دچار شده و به خانواده و همسر خود انتقال دهند و یا برای خوش گذرانی ، طنوع طلبی و پنهان نگه داشتن مسائل جنسی و عشقی خود هزینه های گزافی انجام دهند و یا مجبور به آشکار نمودن و انتخاب بین سوگولی و زن اول خود شوند که در اینصورت غالبا به طلاق از همسر اول می انجامد.

    زنانی که با همکاری یک یا چند هووی محدود و شناخته شده و قابل کنترل ، شوهر خود را چشم و دل سیر به خارج خانه می فرستند ، دانسته یا نادانسته از بسیاری مشکلات اینچنینی در امنیت بیشتری هستند و جامعه نیز از حرارت زیاد اینگونه مردان کمتر رنج می برد.

    سلام 

    سوء استفاده از ناآرامی زنان

    زنان آگاهانه  یا ناخودآگاه از بی عدالتی  نسبت به خود رنج می برند و این امر باعث ناآرامی آنها شده و نیرویی آماده برای سوء استفاده صاحبان منافع فراهم می شود.

    نگاهی  گذرا به آشوبهای مناطق مختلف دنیا - چه به حق و چه ناحق - نشان می دهد، حداقل در  نقطه شروع آنها زنان نقش پررنگ تری نسبت به مردان دارند و احساس ظلم بیشتری می کنند لیکن به دلیل عدم شناخت ریشه مشکلاتشان ، خیلی زود جذب دعوت  صاحبان منافع سیاسی ، اقتصادی و غیره برای ایجاد ناآرامی و فشار به قانون می شوند.

    مانند غالب پدیده های جهان ، تغییرات فرهنگی تعدد زوجات نیز نسبی است

    در پیش بینی جواب به مستندات منتقدین به موارد خاص منفی طرح تغییر فرهنگ تک همسری به چند همسری مردان

    نویسنده مدعی نیست که با فرض استقرار فرهنگ تعدد زوجات ، حتی با کشف و رعایت کامل ضوابط آن ، همه مشکلات مذکور در این نوشته حل و فصل می شود ، بلکه معتقد است ، ذاتا عدالت موجب تعالی است و من حیث المجموع ، معضلات فراوانی ، به واسطه این انقلاب فرهنگی محدودتر شده و دامنه تخریب اجتماعی حاصل از ارزش گذاری نابجای جنس زن بسیار کمتر می شود ، هر چند ممکن است موجب بوجود آمدن و یا بیشتر شدن محدود و موردی بعضی معضلات دیگر شود.

    سلام 

    بنیان در خانواده چند همسری مردان قوی تر است:

    - افراد زیادی در جهان کنونی پس از فوت  همسر ، بخاطر مشکلات چند برابر ، نسبت به دوران مجردی اولیه و غالبا داشتن سن بالا و به همین جهت پایین تر بودن آستانه تحمل ، چالش ازدواج مجدد برای آنها بسیار سخت بوده و معمولا تا آخر عمر تنها می مانند ، در صورتی که در خانواده های چند همسری ،با فوت یکی از همسران (مرد یا یکی از زنان) ، دیگری تنها نمی ماند و مدت بیشتری از وجود همدم ، شریک و همکار در  زندگی و مدیریت خانواده بهره می برد و سن متوسط تنها شدن والدین این خانواده ها نسبت به خانواده های دارای یک زن و یک شوهر بالاتر خواهد بود.

    - فرزندان ضمن اینکه برادران و خواهران بیشتری خواهند داشت و دارایی بهتری نسبت به  امکانات صرفا مادی برایشان به ارث می ماند ، در محیطی اجتماعی  تر بزرگ خواهند شد و بجای دو سرپرست ، سه یا چند سرپرست به امورشان رسیدگی خواهند کرد.

    - زوجهای فراوانی از نعمت فرزند محرومند که علت حدود نیمی از آنها ناباروری زن است که این مسئله یا به طلاق می انجامد یا به  ناامیدی داشتن فرزند و یا با شرایط بسیار خاص و محدود و پرچالش ، دریافت غالبا تنها یک فرزندخوانده از شیرخوارگاهها ، در صورتی که بوسیله پدیده تعدد زوجات در حدود نیمی از  این زوجها که علت ناباروری آنها زن است ، مرد صاحب فرزند و زن صاحب فرزند خوانده می شود ، بدون مشکلاتی که اکنون جامعه مجبور است برای فرزند  خوانده  دار شدن ، جلوی پای علاقمندان بگذارد و از طرف دیگر حتی اگر مرد نابارور باشد ، در صورت ازدواج مرد خانواده با یک زن بیوه دارای فرزند  ، نیمه دیگر این نوع خانواده ها صاحب فرزند خوانده می شوند.

    - غالبا تنش در بین همسرانی که همدیگر را کمتر می بینند کمتر است ، و برعکس ، ارتباط دائمی با همسر ، موجب یکنواختی  بیش از حد  و مشکلاتی می شود ، و در خانواده ای با زوجات متعدد ، همسران کمتر همدیگر را می  بینندو کمتر با هم برخورد دارند و تنش کمتر و دوستی بیشتر است (مضمون ضرب المثل دوری و دوستی).

    - حساسیت های نابجای مرد نسبت به زن موجب سوءظن های بی جهت و بالا رفتن آمار طلاق می شود که شاید بتوان گفت غالبا ریشه این امر،  ظهور وسواس ناشی از توجه بیش از حد مرد به همسر خود می باشد و تعدد زوجات مرد ، به علت تقسیم شدن توجه مرد ، از بروز این نوع وسواس در مردان جلوگیری خواهد کرد.

    - رسیدگی به امور مردان ، کاری نسبتا سخت و زمانگیر است ، خصوصا مردان پرفعالیت ، و علاوه بر اینکه  موجب کم شدن موقعیت فعالیتهای  دیگر زن می شود  ، توقع وی را نیز بالا برده و آستانه تحمل وی را پایین می آورد ، در صورتی که چنانچه این امور با زن یا زنان دیگری تقسیم شود  ، همسران یک مرد با فراغ بال بیشتری به دیگر امور خود  می پردازند و توقع  کمتری از همسر خود خواهند داشت و نتیجه به استحکام و پایداری بیشتر بنیان خانواده  می انجامد .

    سلام 

    چرا زنان مخالفت می کنند؟

    1- از حق نگذریم ، شراکت در هر چیزی هر چند منافع زیادی داشته باشد ، تحمل زیادی می خواهد ، اما شاهدیم که هر چه افراد در موضوعات مختلف ، مانند تجارت ، سیاست ، تولید علم و...... تحمل مشارکت بیشتری دارند ، موفق ترند. 

    یکی از دلائل مخالفت زنان ، همین فشار تحمل شراکت با زن یا زنانی دیگر است ، ( در شوهر ،  در امکانات زندگی ، در توجه ،  در رسیدگی به فرزندان ، در میراث و.....) ، البته حق نویسنده در جواب به این واهمه کم اهمیت تا مباحث بعدی محفوظ بماند و فقط فعلا متذکر است که چنانچه شراکت بر طبق ضوابط و قوانین صحیح و در محیطی مناسب به وقوع بپیوندد ، برعکس آنچه مورد واهمه است به سود و منافع چند برابر و کمتر شدن مشکلات زندگی همه اعضا و محیط اطراف آنها می انجامد. 

    2- جو فرهنگی منفی جامعه نسبت به تعدد زوجات

    در جامعه کنونی ، تعدد زوجات یک امر منفی و به دلیل ناشناخته  بودن ،  مانند  یک محیط تاریک ، دهشت بار  است و  علاوه بر اینکه بسیاری از مردان از دامن زدن به این واهمه  ، به عنوان حربه ای برای کنترل  همسر خود استفاده می کنند و موجب بزرگنمایی دهشت آن  می شوند ، در گفتگوهای  بانوان با هم نیز از آن به تابویی بزرگ  یاد می  شود و در ذهن زنان امروزی ، روزگار  داشتن هوو گاهی از مرگ ترسناک تر  است.

    3- وجود موارد محدود اکثرا ناموفق  در جامعه کنونی

    موارد بسیار  محدودی از تعدد زوجات که در جامعه امروز وجود دارد ، به علت اینکه  اکثرا به دلائلی منفی و در محیط افکار عمومی نامناسب به وقوع می پیوندند غالبا نکات منفی فراوانی دارند و جو منفی جامعه  نیز این نکات منفی را بزرگنمایی می کند ، بعنوان  مثال ، مردی بی جنبه و بدون توجه به رعایت عدالت ،  با زن دیگری آشنا شده و به او علاقه مند می شود، قصد تعدد زوجات می کند  و بخاطر اینکه با مقاومت بیش از حد همسر اول  مواجه می شود ، مشکلات زیادی با او پیدا می کند و به تنش و کم شدن علاقه نسبت به او می انجامد و غالبا وضعیت این محیط ، چنان سنگین است  که منجر به طلاق از  زن اول می شود و مستندی برای دیگران از اینکه تعدد زوجات ، بنیان خانواده  را سست  می کند ، در صورتی که در جوامعی که فرهنگ تعدد زوجات نهادینه شده است ، جو روانی منفی بیش از حد ، زن یا زنان قبلی یک مرد را برای ازدواج مجدد او آزار  نمی دهد و مانند یک پدیده معمولی آنرا می پذیرند و رابطه خود را با شوهر خراب نمی کنند  و نه  زن اول و نه اطرافیانش مشکلات ورود این شریک جدید به خانواده را بیشتر نمی کنند تا بحرانی غیر قابل تحمل بوجود آید .

    4 - غبطه یا حسادت:

    خواهی نخواهی نیروهای مثبت غبطه و منفی حسادت ، کمابیش در تمامی انسانها من جمله جنس زن وجود دارد و وقتی که رقابتی در بین باشد ، ظهور و بروز خواهد کرد .

    نیروهای منفی موجود در انسان ، غالبا به تنبلی و بدی فرمان می دهند و محیط رقابتی که بین همسران یک مرد دارای تعدد زوجه بوجود آمده ، جایگاه مناسبی برای فعالیت این نیروهای منفی وجودی او ، از تنبلی در  رفع دلائل غبطه خوردن گرفته تا حسادت نسبت به داشته های رقیب ، گذاره ای منفی برای زندگی لذت بخش در این محیط  است و در این وضعیت برای هوشیارترین زنان نیز چالشی سنگین است. 

    5- 

    سلام

    عشق ، علاقه ، انگیزه

    بعید است که نویسنده این مطالب بتواند تعریف درست و یا  حتی نیمه درستی  از این مقولات خصوصا مفهوم عشق ارائه نماید لیکن مجبور است برای  ترقیب به ذهن نمودن منظور خود ، از ظهور و بروز آنها در باب موضوع مورد بحث نکاتی را  استخراج نماید:

    به نظر می رسد ، انگیزه ذاتی تولید مثل و حیاط ، موجب توجه به جنس مخالف شده و غالبا ، ارتباط اولیه ، نوعی نیرو ی جاذبه خاص را بوجود می آورد که آنرا عشق می نامند ، اما به گفته بسیاری از دانشمندان علوم اجتماعی قسمت اعظم این نیرو ، بعد از ازدواج ، به دلائل مختلفی کم شده و یا تبدیل به نیروهای جدیدی می شود.

    شاید بتوان چنین گفت که قسمت اعظم نیروی عشق ، مربوط به انگیزه و هیجان رسیدن به خواسته ای معین است و پس از رسیدن به آن،  قاعدتا کاهش یافته و یا تبدیل به نیروی خواسته یا خواسته هایی دیگر می شود.

    این نیروی بسیار زیبا و جالب که از قدرت عظیم انگیزه حیاط بهره می برد ، موجب هضم پیش بینی مشکلات ناشی از تقاوتهای فراوان روحی دو جنس مخالف شده و آنها را با هم شریک و متحد می کند و با فرض صحت گفته دانشمندان به کم شدن عشق بعد از مرحله ازدواج ، یقینا نیروهای دیگری به وجود می آیند که این دو جنس ، تفاوتهای همدیگر را تحمل می کنند و به قول و قرار خود ادامه  می  دهند و شاید بتوان ، از نیروهای ، علاقه مند شدن ، عادت کردن و انگیزه ترقی ، داشتن فرزند و  ترقی فرزندان  با کمک یک تعاونی مطمئن (خانواده) نام برد.

    اینجا لازم است گریزی به کاربرد کلمه عشق در مفاهیم دیگر نیز داشته باشیم تا شاید بتوانیم علت های چالش در رسیدن به تعریف صحیح این کلمه را کمی بررسی کنیم:

     - می گویند ، عشق به فرزندان ، عشق به کار ، عشق به رانندگی ، عشق به هنر ، عشق به یک حیوان ، عشق به یک اتومبیل و.....

    آیا می توان به صحت یا عدم صحت اطلاق کلمه عشق به مفاهیم بالا ، با خیال راحت حکم کرد؟

    حقیر در صدد تعریف مفهوم و کلمه عشق ویا تآیید و تکذیب کاربردهای آن نیستم ، و فقط خواستار توجه عزیزان خواننده به ابهام تعریف این مفهوم و استفاده نابجا از این ابهام و آشفتگی در دریافت آن ، برای کسب مقاصدی دیگر می باشم .

    یک فرضیه برای موقعیت عشق  در مراحل رسیدن به هدف ، از لحظه آغاز انگیزه تعالی   

     - اگر بتوان عشق را نیروی جاذبه رسیدن به انگیزه فطری تکامل ، علاقه را نیروی احساس امنیت و عادت را نیروی آرامش ذهن تعریف نمود ، شاید  بشود گفت  نیروی انگیزه  فطری اجتماعی بودن و تعالی انسان ، موجب توجه به جنس مخالف شده ، به  عشق ( انگیزه رسیدن به هدف) می انجامد و پس از دستیابی به  این هدف میانی ، در مراحل بعد از رسیدن به هدف اصلی ، بیشتر این نیرو به علاقه و عادت  تبدیل می شود ولی چون علاقه و عادت با عشق آغاز شده اند، تفکیک مفاهیم آنها از یکدیگر در ابهام می ماند.

    - لازم به ذکر است که جاذبه رسیدن(عشق بین زن و شوهر) ، متناسب با رفتار صحیح یا اشتباه زوج نسبت به همدیگر کم یا زیاد می شود ولی به صفر نمی رسد چرا که همیشه انگیزه هایی برای رسیدن به امنیت و آرامش جسمی ، ذهنی و روحی به واسطه تعاونی خانواده وجود دارد.- به جز در مواردی که نیروهای  احساس امنیت و عادت بدون بازگشت به نیروی عشق ، به سمت صفر می روند  و یا منفی می شوند که غالبا به طلاق رسمی یا عاطفی می انجامد -

     - نتیجه آنکه ، بیشترین چیزی که معمولا در بحث تعدد زوجات به چالش می افتد ، نیروی عقلی تقسیم شدن امکانات مادی ، امنیت و عادت است و نه نیروی احساسی عشق و اگر بتوان نگاه منطقی و مستدل به تعدد زوجات را تشویق و منافع آنرا تبیین کرد ، یقینا ایجاد بیشتر احساس امنیت و عادت ، محصول فرهنگ چند همسری مردان ، در تغییر نگرش جامعه نسبت به مقوله تعدد زوجات کمک خواهد نمود.

    - از طرفی با این تعریف ، فاصله ، موجب افزایش نیروی انگیزه رسیدن و عشق تندتر و مدت دارتری خواهد شد و یقینا زنان و مردان خانواده ای با چند زن که به همسر خود کمتر دسترسی دارند با عشق بیشتری از زندگی با آنها لذت می برند.

    سلام

    محدودیت های زنان فعال اجتماعی

    در جامعه کنونی، امور رسیدگی به خانواده محدودیتی جدی برای شرکت در امور اجتماعی مادران محسوب می شود و زنان مجبورند یکی از دو وظیفه خود (فعالیت اجتماعی مثمر و یا مادرخوب بودن) را حذف یا در آنها کم کاری کنند و به حدی این مسئله جدی است که به  قید و بندی حل ناشدنی برای تفاهم زوجین تبدیل شده است که یا از ازدواج دو نفر با شرایط و تفاهم بسیار مناسب جلوگیری می کند و یا بعد از ازدواج زندگیشان را با تنشهای سنگین مواجه می سازد.

    در فرض فرهنگ چند همسری مردان ، زنانی که قدرت و علاقه فعالیت های اجتماعی را دارند ، می توانند مسئولیتهای امور خانه خود را با دیگر همسر یا همسران شوهرشان تقسیم کرده و علاوه بر اینکه محیط مناسبتری برای شوهر و فرزندان در هنگام نبودنشان در خانواده فراهم است ، بهتر به وظایف خود در امور اجتماعی بپردازند.

    تاثیرات اجتماعی:

    در فرض استقرار فرهنگ چند همسری مردان ، به دلیل کم شدن تعداد زنان بالغ و رقابت بیشتر مردان در به دست آوردن همسر ، بهره بردن مردان از محسنات جوانی برای ازدواج ، ارزش بیشتری پیدا می کند و نیز به جهت واهمه های بالا رفتن سن و کم شدن امتیازات مرد برای انتخاب خوب و همچنین کم شدن موارد مناسب ازدواج ، مردان و خانواده هایشان از سن جوانی با شدت بیشتری پیگیر ازدواج می شوند ، لذا سن ازدواج پایین تر از وضع کنونی می آید و به همین خاطر مشکلات اجتماعی ذیل محدود تر خواهد شد:

    1- غالبا اعتیاد حاصل بی خیالی ، بیکاری و دوست بازی در دوران جوانی است ، هر چه سن ازدواج پایین تر بیاید ، مرد زودتر مسئولیت پذیر ، شاغل و از دوستان فارغ شده و کمتر در خطر آسیب های اجتماعی خصوصا اعتیاد قرار می گیرد.

    2- یکی از عوامل مهم بیکاری ، عدم احساس مسئولیت بایسته جوان مجرد و بهانه و توقع نسبتا بالای او برای انتخاب نوع شغل می باشد و هرچه زودتر ازدواج کند احساس مسئولیت خدمات رسانی به خانواده ، هم او را وادار به پیدا کردن کار می کند و هم زودتر، بهتر و بیشتر ، از نیروی جوانی برای تسلط به شغلش استفاده خواهد کرد.

    3- فساد جنسی: در یک جامعه ، هر چه سن ازدواج بالاتر باشد ، بی اخلاقی های جنسی توسط جوانان ، شیوع بیشتری پیدا می کند و قبح آن می ریزد و برای گروهی از افراد عادت می شود و چه بسیار که این افراد حتی بعد از تاهل نیز تا آخر عمر ، خود ، خانواده و جامعه را از این عادت رنج می دهند.از طرفی رقابت زنان برای جذب مردان در مقوله نمایشهای تحریک جنسی نیز بیشتر نمایان شده و موجب تحریک گسترده تر جنسی در محیط دیداری مردان شده و عواقب سنگین تری برای شیوع فساد جنسی در جامعه دارد .

    4- دامنه تحصیلات : ممکن است که وضعیت مجردی ، برای تحصیل علم، موقعیت بهتری به نظر بیاید اما جدای از اینکه در طول تحصیلات ، ذهن شخص ، از بلاتکلیفی و نیروی جنسی آزار می بیند ، معمولا در سنین بالاتر ، بحران چند ماهه حاصل از ازدواج ، بهانه خوبی برای اعلام پایان تحصیلات می باشد ، در صورتیکه چنانچه این بحران در سنین پایین تر گذرانده شود ، علاوه بر اینکه درجه پایین تر تحصیلات ، حساسیت کمتری دارد و قابل کنترل تر از تحصیلات بالاتر در آینده است ، قدرت جوانی ، به مدیریت این چالش کمک بیشتری می کند و پس از پایان بحران ، فرصت ادامه تحصیل بلند مدت برای جوان متاهل ، بیشتر از کسانی است که در سن بالا می خواهند فشار زیاد ادامه تحصیل در علم تخصصی را درهنگام چالش ازدواج تحمل کنند .

    در این مورد شاید بشود به این نکته نیز اشاره کرد که سن کمتر والدین در پشتیبانی از جوان متاهل ، برای گذر از چالش ازدواج و ادامه تحصیلات ، بیشتر به کمک شخص می آید ، در مقایسه با کسانی که در سن بالاتر و با والدین پیرتر و دارای احساس مسئولیت کمتر ، مرحله ازدواج را طی می کنند. و در بدبینانه ترین حالت می توان گفت پایین آمدن سن ازدواج ، اگر به ادامه تحصیلات غالب افراد در چامعه کمک نکند ، مقابل آن قرار نمی گیرد.

    5- بیکاری:

    زنان مجرد ، جهت امرار معاش مجبورند وارد بازار کار شوند و علاوه بر اینکه به بیکاری دامن می زنند ، فرهنگ کارکردن بانوان ، اشاعه بیشتری می یابد و موجب ورود بانوان متآهل نیز به بازار کار می گردد.

    این زنان را اضافه کنیم به خیل زنان متاهلی که از طرفی ، به دلیل عدم ارزش گذاری صحیح جامعه به زن ، به حق و حقوق مادی واقعی خود نمی رسند و از طرف دیگر ، به خاطر واهمه بیش از حد از وقایع روزگار و اوضاع نابسامان روزهای بی شوهر ماندن یا بی شوهر شدن ، برای اشتغال از خانه خارج می شوند و نیز زنانی که شوهرشان به خاطر خراب شدن بازار کار توسط زنان شاغل ،بیکار مانده و یا درآمد قابل قبولی ندارند.

    سلام
    طلاق کمتر می شود یا بیشتر:

    با وضعیت امروزه و عدم وجود حق انتخاب متناسب زنان در موضوع ازدواج و ترس از بی شوهر ماندن ، غالبا پاسخگویی مثبت زنان به خواستگاران ، پایین تر از توقع و تناسب آنها می باشد و بسیاری از آنان ، بخاطر اجبار زمانه ، به کمترین حد تفاهم رضایت می دهند و چنانچه روزی را انسان ببیند که برای هر زن ، همزمان چند خواستگار ، منتظر جواب است ، یقینا انتخابها ودر نتیجه تفاهم ها بیشتر ، و زنان از انتخاب خود راضی تر از فرهنگ امروز خواهند بود و عاشقانه تر زندگی خواهند کرد و بعضی یک عمر را در افسوس بجا یا نابجای انتخاب اجباری نخواهند گذراند.

    از طرفی، مردان، که بیشتر از امروزه ، در چالش به دست آوردن زن مشکل خواهند داشت ، قدر همسر یا همسران خود را بیشتر دانسته و به راحتی ، حاضر به از دست دادن آنها نخواهند بود.

    ولی اکنون مردان آگاهانه یا ناخودآگاه به دلیل وجود موقعیت های فراوان دیگر برای ازدواج ، به همسر خود بهای لازم را نمی دهند و می دانند که اگر کارشان به طلاق بکشد موارد زیادی برای ازدواج در دسترس خواهد بود.

    لازم به ذکر است که برای مشکل برعکس شدن قضییه ، در فرهنگ چند همسری و افزایش بیش از حد قدرت زنان ، تمهیدات ، قوانین و محدودیاتی لازم الاجرا می باشد تا زنان ، که در صورت طلاق موقعیت های بهتری برایشان فراهم می شود ، خانواده خود را به راحتی ترک نکنند .

    خداوند در قوانین اسلامی سه محدودیت اعمال نموده که شاید بتوان گفت یکی از دلائلش تمهید این مسئله و در تناسب ماندن عدالت جنسیتی بوده است :

    الف - حق طلاق با مرد است(شاید به این دلیل که قدرت بیشتر زنان منجر به ناپایداری خانواده نشود).

    ب _ یک مرد هرچقدر هم توانا باشد ، بیشتر از 4 زن نمی تواند بگیرد(شاید به این دلیل که آمار تعداد زنان بالغ ، کاهش زیادی نداشته باشد و قدرت ، بیش از حد به سمت جنس زن نرود) .

    ج _ مرد باید توان لازم برای اجرای عدالت حداکثری بین همسران را داشته باشد وگرنه مجوز تعدد زوجات ندارد.(این قانون نیز گسترش بیش از حد چند همسری را به مردان توانمند محدود می کند و موجب در تعادل ماندن قدرت ، بین زن و مرد در جامعه می شود).

    با عرض خیرمقدم

    و تبریک روز ولادت بزرگ بانوی دو عالم ،حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

    مستدعی است قبل از مطالعه مطالب ، مقدمه ستون سمت چپ را ملاحظه فرمایید.

    ضمنا در این وبلاگ مطالب جدیدتر را پایین تر از قدیمی تر  مشاهده خواهید کرد.

    امیدوارم لطف نموده واز نظرات خود مرا بهره مند فرمایید.

    با احترام 

    سهیل محمدشفیعی

    ۱۳۹۸/۱۱/۲۶

    سلام علیکم
    مگر اوضاع چقدر خراب است؟

    خانواده اولین گذاره تشکیل جامعه و نقش زن به دلیل فرصت مدیریت ، تربیت ، تعلیم ، محوریت و تأثیر گذاری بر خانواده از فرزندان گرفته تا شوهر ، پدر ، برادران ، دامادها ، نوه ها و... مهم و در جلوگیری از مفاسد اجتماعی ، ارتقا، علم و فرهنگ جامعه و بطور کلی جریان تعالی انسان بسیار تعیین کننده تر از مرد است .

    اگر امروز ، مفاسد اجتماعی از خشونت و اعتیاد گرفته تا مفسده های اخلاقی ، فرهنگی ، مالی ، و.... در جهان بیداد می کند ، راهکار ترمیم آن افزایش قدرت مدیر اصلی تعلیم ، تربیت و فرهنگ جامعه یعنی زن است.

    غالبا در خانواده هایی که زنی مقتدر ،حکیم و بزرگمنش محوریت دارد ، فرزندانی موفق و مفید برای جامعه تربیت می یابند و هر چقدر محیط ، بهتر ، برای پرورش چنین زنی از کودکی فراهم بوده و برای اقتدار او در خانواده امکان ایجاد کرده باشد ، بیشتر بر بهره وری جامعه از فرزندان او و به راه صلاح رفتن شوهرش افزوده می شود، آرمانی که جهان امروز با آن فرسنگها فاصله دارد و برعکس ، فاسدان جامعه ، غالبا حاصل خانه هایی هستند که در مدیریت آن خانواده ، زنی شایسته ، تاثیر گذار نبوده است.



    WOMENREVOLUTION.BLOG.IR

    عموما به مردان در فرهنگ تک همسری بیشتر خوش می گذرد، نه چند همسری

    هزنیه به دست آوردن زن ، چه متعهدانه و چه بدون تعهد ، در هنگامه وفور زنان بی شوهر ، کمتر است و متاسفانه در فرهنگ کنونی اینچنین است ، ولی چنانچه وضعیت به نوعی پیش رود که آمار زنان بی شوهر پایین باشد ، مردان ، بیشتر مجبور به تمکین و تعهد نسبت به زنان می شوند و عموما کمتر به ایشان خوش خواهد گذشت .

    درست برعکس آنچه توسط صاحبان منافع در فرهنگ تک همسری (مردان خوش گذران ، زنان دارای شوهر و سودبرندگان مالی از حکومت بی اخلاقی بر جامعه) تبلیغ اشتباه می شود که چند همسری به نفع مردان است، در فرض فرهنگ چند همسری مردان ، به طور متوسط تنها 10 در صد از ایشان به بیش از یک زن دسترسی خواهند داشت آنهم با تعهد و هزینه ای بسیار بیشتر از امروزه ، اما امروز بسیاری از مردان با هزینه ای بسیار محدود قادر به تصاحب بدون مسئولیت و موقت تعداد زیادی از زنان برای خوش گذرانی می باشند.
    خواهی نخواهی تعدادی از زنان بی شوهر ، به دلیل نداشتن پشتوانه ، کمتر تحمل مقاومت اخلاقانه در برابر مشکلات را دارند و در یک محدوده زمانی با مردان زیادی ارتباط برقرار می کنند ، در این وضعیت ، برای تنوع طلبی مردان درصد بسیار بیشتری زن و با تنوع زیاد فراهم است در مقایسه با زمانی که زنان بی شوهر کمتر باشند. لذا در جامعه ای با فرهنگ چند همسری مردان ، مردان بسیار محدودتر و زنان بسیار باارزش ترند.

    احساس امنیت بیشتر زنان ، در فرهنگ چند همسری :
    در فرض فرهنگ چند همسری و تعادل تعداد مردان و زنان بالغ ، جامعه زنان ، چه 90 درصد بدون هوو و چه 10 درصد دارای هوو ، احساس امنیت بیشتری راجع به عدم تعهد شوهر می کنند زیرا تقریبا تعداد زنان تشنه همسر ، نا امید از ازدواج و نا آرام از جور بی عدالتی جنسیتی به صفر نزدیک است و همسرشان در محدودیت بیشتری برای تصاحب زنان دیگر قرار دارد.

    سلام

    مستندات ظلم به جنس زن:


    1- آیا این ظلم به زن نیست که:

    در وضعیت فرهنگی تک همسری کنونی ، این امر کاملا مشهود و بدیهی است که یک مرد دارای یک نوع شرایط ، می تواند بین صدها و یا هزاران زن دارای همان شرایط و حتی بالاتر از خود همسر انتخاب کند ، ولی یک زن با همین شرایط ، باید منتظر پسندیده شدن یک نفر بماند و اگر چنین اتفاقی افتاد اما این خواستگار باب میلش نبود ممکن است هرگز شانس دیگری نداشته باشد و به جرات می توان گفت بسیاری از جوابهای مثبت زنان به خواستگاران ، به علت محدودیت انتخاب آنها ، از روی باب میلشان نیست.

    2- زنان ، مجبور به قبول و تحمل بدی مردان و مردان بد هستند:

    امروز به دلیل کمبود خواستگار ، زن و خانواده او در تنگنای تصمیم به انتخاب از بین خواستگاران بسیار محدود ، معمولا مجبور به انتخاب با هر شرایطی می شوند ، حتی مردان بد ، و پس از ازدواج نیز ، زنان به دلیل اینکه شاهد نا امید بودن اکثر زنان مطلقه به ازدواج هستند ، معمولا با مردان بد می سازند و یک عمر را زیر ظلم ، ستم و خشونت سپری می کنند.

    3- اخبار و آمار بالای خشونت نسبت به زنان  و درجه بیشتر فقر آنان نسبت به مردان در جهان امروز بیداد می کند.

    مقایسه خسارات و منافع زنان در دو فرهنگ تک همسری و چند همسری مردان
    یکشنبه, ۳ آذر ۱۳۹۸، ۰۲:۱۷ ق.ظ
    همانگونه که فرهنگ تک همسری حاکم بر جامعه امروزی منافع و معایبی برای زنان دارد ، جامعه ای که در آن ، چند همسری نهادینه شده باشد نیز دارای منافع و معایبی می باشد لذا لازم است منافع و معایب هر کدام را برشمرده و برایند را محاسبه کنیم.

    1- همانگونه که ذکر گردید مهمترین منفعت زنان در فرهنگ چند همسری ، کم شدن تعداد بالغین و در نتیجه افزایش ارزش زنان است اما در مقابل ، درصدی از زنان (حدود 20 درصد) بایستی امکانات خود را در مواهب شوهر تقسیم کنند. در نگاه کلان ، کدام بهتر است؟ افزایش ارزش جنس زن و رفع ظلم از صدها  میلیون زن و یا حفظ شدن امکانات اضافی و بیش از نیاز در صد کمی از زنان غالبا مرفه؟

    2- گرچه مواهب شوهر برای درصد کمی از زنان تقسیم و کم می شود اما مسئولیتها ، مشکلات، محدودیت ها ، حساسیتهای بی جهت و گرفتاریهای شوهرداری نیز برای آنها کم و تقسیم می شود.

    3- زنانی که شوهرشان دو یا چند همسر دارند، گرچه مجبور به رقابت با همسران دیگر هستند ولی این رقابت نسبت به جامعه ای با فرهنگ تک همسری ، بسیار محدودتر است و در جامعه ای با وفور زنان بی شوهر و تشنه ، غالب زنان شوهر دار مجبور به رقابتی ناسالم با رقبایی بیشتر ، نامتعهد و پنهان می باشند.

    4- گرچه معایب زنان دارای هوو ، با دیگر همسران شوهرشان، مقایسه و مشهود می شود اما در مقابل ، محسنات ایشان نیز مقایسه و حس تنوع طلبی مرد به کمک قدرت جذابیت این زنان می آید و چنانچه آنها با مقابله ، موجبات دلخوری ، خاطره بد و ناآرامی را فراهم نکرده باشند ، در مورد محسناتشان مقایسه می شوند نه در معایب و نسبت به زنان بدون هوو که شوهرشان گزینه دیگری برای مقایسه با او ندارد و غالبا به معایب می پردازد ، فرصت زندگی عاشقانه تری دارند.

    5- کم شدن درصد ازدواج و بالا رفتن سن ازدواج به دلیل ضعیفتر بودن نسبی زنان به مردان در کارزار زندگی ، بیشتر به ضرر زنان است تا مردان و به چند دلیل این واقعه در جامعه ی دارای فرهنگ تک همسری شیوع جدی دارد:

    - پسر ها و خانواده هایشان در باغ گل حیران می مانند و انتخاب در میان دهها و صدها و شاید هزاران گزینه در دسترس ، سخت تر از گزینه های محدود است و دیرتر به نتیجه می رسند و نیز بسیاری به دلیل توهم امکان انتخاب از طبقه بالاتر از خود ، انتخابی نشدنی یا بدفرجام می کنند.
    - با توجه به وفور نعمت دختران آماده ازدواج ، پسرها و خانواده هایشان انگیزه جدی برای ازدواج در سن پایین ندارند و می دانند که هر لحظه تصمیم بگیرند ، گزینه مناسب فراوان است.

    - خواسته های جنسی ، یکی از نیروهای بسیار مهم محرک برای ازدواج است ،ولی کمبود شوهر در جامعه ای با فرهنگ تک همسری و بالا بودن در صد زنان بی سرپرست ، ضعیف و ناامید از ازدواج ، متآسفانه به سیر شدن جنسی تعدادی از مردان دارای شرایط ازدواج با هزینه ای بسیار کمتر از ازدواج می انجامد و از انگیزه ازدواج آنها می کاهد.

    - بیش تر بودن زنان آماده ازدواج ، باعث افزایش توقع مردان آماده ازدواج ،خانواده و اطرافیانشان شده و موجبات اختلاف طبقاتی ، سنی ، دانش و غیره ی خواستگاران زنان را بوجود می آورد که علاوه بر ضرر حیثیتی به جامعه زنان ، قائدتا با مقاومت آنها مواجه می شود و مشکلی بر سر راه ازدواج و علتی برای طلاق است.
    - عشق نیز یکی از نیروهای بسیار هیجان انگیز محرک ازدواج است ولی مردان در بازار رقابت زنان و سهل بودن ارتباط همزمان با مجموعه ای از آنها، کمتر امکان عاشق شدن را دارند لذا عشق نیز در مجموعه انگیزه های مردان برای ازدواج ، کم رنگ تر از آنچه باید عمل می کند.

    تعریف عدالت با تساوی متفاوت است.
    عدالت به ظلم نزدیک تر است یا تساوی؟
    در تساوی ، به بعضی افراد که محتاجند آنچه باید نمی رسد و به بعضی چیزی که احتیاجی ندارند می رسد.
    ممکن است در نظر اول عدالت ، ظالمانه تر از تساوی به نظر آید ، ولی توزیع بجا ، هرچند نامساوی باشد ،به علت فعال کردن ضعیفان ، به نفع کل جامعه است اما تساوی گاهی منجر به ظلم می شود ، مثلا:

    در تساوی ، شرط این است که همانطور که یک زن باید فقط به یک مرد متعهد باشد ، یک مرد نیز فقط باید به یک زن متعهد بماند ، اما در این صورت ، جبر طبیعت (بیشتر بودن زنان بالغ) موجب ظلم به قسمت اعظمی از زنان می گردد ،لذا باید با عدالت رفتار کرد نه تساوی ، تا همه زنان ، امکان ازدواج داشته و مجبور به رقابت نامتعارف با دیگر همجنسان خود نباشند و بخاطر اجرای عدالت لازم است درصدی از مردان توانا ،همزمان به دو یا چند همسر رسیدگی کنند



    عدالت یا تساوی