مقایسه خسارات و منافع زنان در دو فرهنگ تک همسری و چند همسری مردان
یکشنبه, ۳ آذر ۱۳۹۸، ۰۲:۱۷ ق.ظ
همانگونه که فرهنگ تک همسری حاکم بر جامعه امروزی منافع و معایبی برای زنان دارد ، جامعه ای که در آن ، چند همسری نهادینه شده باشد نیز دارای منافع و معایبی می باشد لذا لازم است منافع و معایب هر کدام را برشمرده و برایند را محاسبه کنیم.
1- همانگونه که ذکر گردید مهمترین منفعت زنان در فرهنگ چند همسری ، کم شدن تعداد بالغین و در نتیجه افزایش ارزش زنان است اما در مقابل ، درصدی از زنان (حدود 20 درصد) بایستی امکانات خود را در مواهب شوهر تقسیم کنند. در نگاه کلان ، کدام بهتر است؟ افزایش ارزش جنس زن و رفع ظلم از صدها میلیون زن و یا حفظ شدن امکانات اضافی و بیش از نیاز در صد کمی از زنان غالبا مرفه؟
2- گرچه مواهب شوهر برای درصد کمی از زنان تقسیم و کم می شود اما مسئولیتها ، مشکلات، محدودیت ها ، حساسیتهای بی جهت و گرفتاریهای شوهرداری نیز برای آنها کم و تقسیم می شود.
3- زنانی که شوهرشان دو یا چند همسر دارند، گرچه مجبور به رقابت با همسران دیگر هستند ولی این رقابت نسبت به جامعه ای با فرهنگ تک همسری ، بسیار محدودتر است و در جامعه ای با وفور زنان بی شوهر و تشنه ، غالب زنان شوهر دار مجبور به رقابتی ناسالم با رقبایی بیشتر ، نامتعهد و پنهان می باشند.
4- گرچه معایب زنان دارای هوو ، با دیگر همسران شوهرشان، مقایسه و مشهود می شود اما در مقابل ، محسنات ایشان نیز مقایسه و حس تنوع طلبی مرد به کمک قدرت جذابیت این زنان می آید و چنانچه آنها با مقابله ، موجبات دلخوری ، خاطره بد و ناآرامی را فراهم نکرده باشند ، در مورد محسناتشان مقایسه می شوند نه در معایب و نسبت به زنان بدون هوو که شوهرشان گزینه دیگری برای مقایسه با او ندارد و غالبا به معایب می پردازد ، فرصت زندگی عاشقانه تری دارند.
5- کم شدن درصد ازدواج و بالا رفتن سن ازدواج به دلیل ضعیفتر بودن نسبی زنان به مردان در کارزار زندگی ، بیشتر به ضرر زنان است تا مردان و به چند دلیل این واقعه در جامعه ی دارای فرهنگ تک همسری شیوع جدی دارد:
- پسر ها و خانواده هایشان در باغ گل حیران می مانند و انتخاب در میان دهها و صدها و شاید هزاران گزینه در دسترس ، سخت تر از گزینه های محدود است و دیرتر به نتیجه می رسند و نیز بسیاری به دلیل توهم امکان انتخاب از طبقه بالاتر از خود ، انتخابی نشدنی یا بدفرجام می کنند.
- با توجه به وفور نعمت دختران آماده ازدواج ، پسرها و خانواده هایشان انگیزه جدی برای ازدواج در سن پایین ندارند و می دانند که هر لحظه تصمیم بگیرند ، گزینه مناسب فراوان است.
- خواسته های جنسی ، یکی از نیروهای بسیار مهم محرک برای ازدواج است ،ولی کمبود شوهر در جامعه ای با فرهنگ تک همسری و بالا بودن در صد زنان بی سرپرست ، ضعیف و ناامید از ازدواج ، متآسفانه به سیر شدن جنسی تعدادی از مردان دارای شرایط ازدواج با هزینه ای بسیار کمتر از ازدواج می انجامد و از انگیزه ازدواج آنها می کاهد.
- بیش تر بودن زنان آماده ازدواج ، باعث افزایش توقع مردان آماده ازدواج ،خانواده و اطرافیانشان شده و موجبات اختلاف طبقاتی ، سنی ، دانش و غیره ی خواستگاران زنان را بوجود می آورد که علاوه بر ضرر حیثیتی به جامعه زنان ، قائدتا با مقاومت آنها مواجه می شود و مشکلی بر سر راه ازدواج و علتی برای طلاق است.
- عشق نیز یکی از نیروهای بسیار هیجان انگیز محرک ازدواج است ولی مردان در بازار رقابت زنان و سهل بودن ارتباط همزمان با مجموعه ای از آنها، کمتر امکان عاشق شدن را دارند لذا عشق نیز در مجموعه انگیزه های مردان برای ازدواج ، کم رنگ تر از آنچه باید عمل می کند.